دردونه ی مامان
حرفهای فاطمه فاطمه یه سال و هشت ماهشه خیلی شیرین زبونه تازه داره جمله میگه. دیروز می گفت: مامان پات درد می کنم. یعنی: مامان پام درد می کنه. امروز به باباش می گفت: بابا آس اوسی بده. یعنی: بابا ماست موسیر بده. بابا گَگَل بکن. یعنی: بابا بغل بکن. نارنگی رو داد به من وگفت: بگیش مامان. یَکِ. یعنی: بگیرش .یخه. بعد داد به بابا ش و گفت: بابا پوست کُن. یعنی: پوست بگیر. از توی جامدادی خودکار رو درآورده میگه: مامان بگیش خَطَله. یعنی مامان بگیرش خطر داره.
نوشته شده در شنبه 90/10/3| ساعت
2:2 عصر| توسط صفاری| یادگاری برای فاطمه جون( )
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |